از کوتاهخوانی تا کوتاهنویسی
در جادهها وقتی نگاهم به بیلبوردهای تبلیغاتی میافتد با خودم میپرسم چطور رانندهای که با سرعت صد و بیست کیلومتر در حال رانندگی است توجهاش
در جادهها وقتی نگاهم به بیلبوردهای تبلیغاتی میافتد با خودم میپرسم چطور رانندهای که با سرعت صد و بیست کیلومتر در حال رانندگی است توجهاش
اگر میتوانستم چند کلمه را از کپیرایترها بگیرم تا با متنهای خلاقانهتری روبهروشویم آن کلمهها چه بودند؟ لمس: یکی از واژههایی که تازگیها خیلی رایج
فکر میکنم یکی از حوزههای نوشتن که میتواند از هجوم بیامان مدلهای زبانی هوش مصنوعی در امان بماند جستارنویسی است آن هم جستارهای شخصی. چون
فروردین ماه بیش از هر زمان دیگری داستان و رمان خواندم. برای من که شیفتهی ادبیات غیرداستانی هستم و همیشه چند کتاب غیرداستانی دم دستم
این روزها میان این همه جملات عجیب و غریب روی بیلبوردهای تبلیغاتی، توجه من را این دو جمله جلب میکند: “اکالا خرید اینترنتی از سوپرمارکتها
کتاب صوتی لذتی که حرفش بود از پیمان هوشمندزاده را در مسیر گوش میدهم. این کتاب جستارهایی است درباره طبیعی بودن، فراموشی، سکوت، خیال، لذت
اگر چند سال پیش از من میپرسیدید که آدمها بر اساس عقلشان تصمیم میگیرند یا دلشان؟ بدون معطلی میگفتم: “خب معلوم است عقلشان!” اما حالا
اگر داستاننویس یا شاعر میتواند پشت تصویرها و مفاهیمی که میسازد خودش را پنهان کند، جستارنویس هیچجایی برای پنهان شدن ندارد. به خاطر همین است
نوشتن از جستارنویسی را با این عنوان شروع میکنم، فواید جستار نویسی! بله من قبل از شروع هر کاری اغلب به فایدهی آن فکر میکنم،
اول از همه این را بگویم که من شیفته کتابهایی هستم که خط سیر مشخص و شفافی دارند و راهحلهای کاربردی به من میدهند. راهحلهایی
تا روشنایی بنویس، عنوان یکی از کتابهای احمد اخوت است. من فکر میکنم عنوان کتاب و توصیهی او فوقالعاده دوستداشتنی و دلنشین است. چون من به نوشتن حتی در دل تاریکی برای رسیدن به آن روشنایی دلپذیر و خیرهکننده ایمان دارم… »ادامه
آخرین دیدگاهها