مریم علی‌پور

آشنایی با نویسندگان تازه

هر نویسنده یک جهان تازه؛ چالش آشنایی با نویسندگان مختلف

فروردین ماه بیش از هر زمان دیگری داستان و رمان خواندم. برای من که شیفته‌ی ادبیات غیرداستانی‌ هستم و همیشه چند کتاب غیرداستانی دم دستم هست، خواندن داستان و رمان افق‌های جدیدی را برایم باز کرد و از این بابت خوشحالم. آخر ماه حس کردم ذهنم منعطف‌ترشده و راحت‌تر از قبل می‌توانم خارج از چارچوب فکر کنم و بنویسم. اما این‌ها را مدیون چه هستم؟ مدیون چالش جدید مدرسه نویسندگی.

اول سال بود که در کانال تلگرام مدرسه نویسندگی با چالش هر آشنایی هر روز با یک نویسنده رو به رو شدم، ماجرا از این قرار بود که شما باید تلاش می‌کردید هر روز با یک نویسنده آشنا شوید و بعد در یکی دو خط درباره چیزهایی که از او یاد گرفتید؛ بنویسید. همین جا اعتراف می‌کنم که به خاطر مشغله‌های زیادی که دارم فرصت نکردم این چالش را هر روز پیش ببرم، اما یک برنامه‌‌ریزی هفتگی پیش خودم در نظر گرفتم و سعی کردم در هفته حداقل با چند نویسنده آشنا شوم و فکر می‌کنم اگر تا آخر سال همین‌طور پیش بروم، با کلی نویسنده بزرگ و جهان‌های جدید روبه‌رو شوم.

در این مدت با کمدی سیاه ژان تولی آشنا شدم و رمان کوتاه “مغازه خودکشی” را در عرض چند ساعت لاجرعه سر کشیدم. پایان بی‌نظیر و غیرمتتظره‌ داستان برایم تحسین برانگیز بود. یک روز هم کتاب “دوستش داشتم” را  خواندم و از آناگاوالدا نویسنده کتاب پیش بردن داستان به سبک دیالوگ‌محور و گفت‌وگو نویسی را یاد گرفتم. مشتاق شدم درباره نویسنده کتاب “مردی به نام اوه” بخوانم. نویسنده‌ای که در ابتدا راننده کامیون بود و بعد با ستون‌نویسی و وبلاگ‌‌نویسی پا به دنیای داستان گذاشت. به نظرم رسید با کتاب “راه خانه هر روز دورتر و دورتر می‌‌شود” او بیشتر ارتباط می‌گیرم تا مردی با مردی به نام اوه و بعد تصمیم گرفتم سر موقع آن را بخوانم. از رومن گاری و میراندا جولای داستان‌های کوتاهشان را خواندم. با ولتر و و بالزاک نتوانستم ارتباط برقرار کتم و فقط به خواندن زندگی‌نامه‌شان بسنده کردم.

حالا بیایید برایتان بگویم که اصلا آشنا شدن با نویسندگان جدید چه فایده‌‌ای دارد که تصمیم گرفتم اینجا درباره‌ی آن بنویسم؟

ورود به قلمرو ناشناخته‌ها با نویسندگان جدید

وقتی فقط آقار چند نویسنده محدود را بخوانید، مدتی بعد به خودتان می‌آیید می‌بیند فقط طبق یک ساختار مشخص می‌توانید بنویسد و طرز فکرتان هم کاملا شبیه همان چند نویسنده‌ای شده است که معمولا آثارشان را می‌خوانید. پس برای اینکه آن چارچوب‌های شکل‌گرفته و متصلب را بشکنید بهتر است با نویسنده‌های مختلف و سبک‌های مختلف ادبی آشنا شوید‌. مثلا اگر همیشه رمان می‌خوانید بد نیست کتاب‌های غیرداستانی‌ را هم ورق بزنید و با نویسندگان غیر داستانی هم آشنا شوید. اطلاعاتی که در این کتاب‌ها وجود دارد به شما ایده‌های تازه‌ای می‌دهد و در شخصیت‌ پردازی‌ها به شما کمک می‌کند. یا اگر مثلا همیشه کتاب‌های علمی می‌خوانید، بد نیست که بروید کمی طنز بخوانید. طنزپردازان خلاق‌ترین افراد هستند و می‌توانند بی‌ربط‌ترین چیزها را بهم ربط دهند. آن‌ها به شما یاد می‌دهند که چطور نمک به نوشته‌هایتان بپاشید و چطور زندگی را مثل کتاب‌های علمی خیلی خشک، انتزاعی و فاخر نبینید. خلاصه که شما با مطالعه آثار مختلف با نوشتن در سبک‌های مختلف آشنا می‌شوید و خارج از چارچوبی که به آن خو کرده‌اید پیش خواهید کرد.

آشنایی با چالش‌های مسیر نوشتن

بالزاک اول کارش رمان‌های تاریخی می‌نوشت، بعدها به قدری از آن‌ آثار متنفر شد که آن‌ها را مزخرفات ادبی نامید. چه جالب! من هم نسبت به بعضی از نوشته‌های چندین سال پیشم همین حس را دارم. پس من تنها نیستم و گویا این تنفر نسبت به آثاری که اول راه نویسندگی خلق کردیم، یک حس رایج میان اکثر نویسندگان تازه‌کار است. فردریک بکمن از راه وبلاگ‌نویسی مهارت‌های نویسندگی‌اش را تقویت کرد و بعد با نوشتن چند داستان به نویسنده‌ای شناخته شده‌ای تبدیل شد. پس از او یاد می‌گیرم که شکل ارائه آثار در دنیای جدید تغییر کرده و نمی‌شود رفت در کنجی خزید و زیر نور شمع نوشت و نوشته‌ها را چون گنجینه‌ای ارزشمند پنهان کنرد تا کسی بیاید کشف‌شان کند. بکمن به شما یاد می‌دهد وبلاگ نویسی را جدی بگیرید. خوبی آشنا شدن با نویسندگان و مطالعه بیوگرافی آن‌ها همین است. شما را با چالش‌ها و فرصت‌های نویسندگی آشنا می‌کند.

چطور با نویسندگان تازه آشنا شویم؟

جواب این است: خیلی ساده! اگر قرار است این چالش را روزانه و هفتگی انجام دهید، اصلا آن را پیچیده نکنید تا از آن فراری شوید. من خودم ما بین کتاب‌های طاقچه می‌گردم و اگر کتابی توجه‌ام را جلب کرد، اسم نویسنده‌اش را در این اپلیکیشن و  یا در گوگل سرچ می‌کنم و بیوگرافی‌اش را می‌خوانم و بعد هم حتما سعی می‌کنم بخشی از آثار آن نویسنده را مطالعه کنم تا با قلم او هم آشنا شوم. پس شما هم اگر طاقچه، فیدیبو و کتابراه روی گوشی‌تان صب است، آب را در کوزه دارید و گرد جهان نگردید. اگر به کتابخانه‌های عمومی دسترسی دارید می‌توانید ما بین کتاب‌های آنجا بچرخید و با نویسنده‌ی مورد نظرتان ملاقات کنید. فقط حتما اسمش را یادداشت کنید و در اینترنت دنبال اطلاعات بیشتری از او باشید. به غیر از این‌‌ها می‌توانید در کتابفروشی‌ها هم چرخی بزنید. فقط مهم این است که کدام روش برایتان راحت‌تر و لذت‌بخش‌تر است.
اگر می‌خواهید کار آشنایی با نویسندگان را خیلی جدی پیش ببرید می‌توانید مستند نویسندگان بزرگ را که بیست و پنج قسمت دارد و هر قسمت درباره یک نویسنده برجسته است، مشاهده کنید و به عید از این مستندهای دیگری هم از نویسندگان طرح دنیا وجود دارد که می‌توانید از اینجا اسامی آن‌ها را مشاهده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *